شکستهای پی درپی والدین در کودکی و تکرار آن شکستها در بزرگسالی عموم والدین را به این باور رسانده که با مانع شدن در مقابل شکستهای کودکانشان آینده بی شکستی را در بزرگسالی برای آنها رقم میزنند.
غافل از اینکه آشنا بودن با طعم شکست بهاندازه اعتماد به نفس ناشی از موفقیت ضروری است. بچههایی که باختن و چگونگی مواجهه با آن را در خانه یاد نمیگیرند، اولین شکست خارج از محیط خانه، ناامید و ناتوانشان میکند و اعتماد به نفس کودکان را تخریب می کند.
این باور از نگاه کمالگرایی والدین ناشی میشود. زندگی بدون شکست افراد را در دایرهی امن خودشان نگه میدارد. این سکون تا آنجایی ادامه پیدا میکند که فرد در دنیا امن خود میماند و با دنیاهای دیگر آشنا نمیشود و تکاملی در زندگی و بینش او اتفاق نمیافتد.
راشل سیمونز ، متخصص مقاومت میگوید: «به بزرگترین اشتباهات خود فکر کنید. آنها احتمالاً شجاعت، قدرت و خرد بیشتری را به شما آموختهاند تا به سمت موفقیتهای بعدی بروید». میتوان به جای اینکه با مانع شکست کودکان شدن، ترسیدن از شکست را به کودکان آموزش بدهیم، میتوانیم به آنها کمک کنیم تا فرصت یادگیری که در آن است را ببینند.
بگذارید شکست رخ دهد
کودکان از تجربه عدم موفقیت سود میبرند. تجربههای چالش برانگیز تنها راهی است که ما مهارتهای مقابلهای و حل مسئله را توسعه میدهیم. اگر ما کودکان را از سختی و شکست محافظت کنیم، اتصالات اصلی مغز نمی توانند توسعه پیدا کنند و در نهایت کودکان مهارت حل مسیله را آموزش نمیبینند.
سیمونز برای مواجهه با ترس های خود در مورد عدم موفقیت کودکان، پیشنهاد می کند از خود سؤالات زیر را بپرسیم:
۱. آیا عواقب این شکست برای کودکم دائمی است و یا برای زندگی او یک تهدید به شمار میآید؟
۲. فرزند من در خلال این شکست چه چیزهایی خواهد آموخت؟
تجلیل از شکست
شکست یک معلم عالی است. پس چرا هر بار که این اتفاق میافتد جشن نمی گیریم؟ شکست میتواند به این معنا باشد که فرصت دانستنی جدید فرا رسیده است.به عنوان یک والد بهتر این است که به بچهها فرصتی بدهیم تا در مورد اشتباهات خود و آنچه آموختهاند با ما صحبت کنند.
۱. برای این کار میتوان گاهی در خلال یک داستان یک شخصیت برجسته و بزرگ را برای کودکمان مثال بزنیم که چگونه شکستهایش او را برای رسیدن به موفقیتش راهنمایی کردند و یا چگونه این شکستها او را ناامید نکردهاست.
۲. اگر از جدولهای رفتاری برای کودکانتان استفاده میکنید در هر بار که در انجام تکالیفشان شکست میخورند، به شرط پیدا کردن درس این شکست و یافتن راه حل جدید امتیازی جداگانه به او بدهید.
۳. وقتی خودتان شکست می خورید ، بهعنوان الگو، رفتار مناسبی داشته باشید. نشان بدهید که شکست بهمعنای تمام شدن دنیا نیست. در این زمان می توانید به کودکان بگویید: «خب من باختم اما بازی جالبی بود».
۴. اگر فرزندتان در بازی تقلب میکند، نه مچگیری کنید نه تقلبش را نادیده بگیرید. اول مطمئن شوید که قوانین بازی را درست فهمیدهاست. از او سوالاتی درباره بازی بپرسید. مراحل را بهگونهای توضیح بدهید که قوانین را کاملا درک کند. با این روش بهصورتی محترمانه باعث میشوید تا او بفهمد شما متوجه شدهاید در بازی اشکالی وجود دارد.
هیچ کس دوست ندارد شکست بخورد. شما هم با این تمرینها قرار نیست از فرزندتان یک بازنده بسازید، فقط لازم است به او نحوه مواجهه با ناکامی و شکست را بهطور عملی آموزش دهید. نکته مهم دیگر این است که یادگرفتن شکست خوردن به زمان، تمرین و بلوغ نیاز دارد، پس خیلی هم عجول نباشید.
منبع: ایرنا و big life journal