انسان موجودی اجتماعی است و یکی از نیازهای طبیعی هر انسانی، احساس تعلق داشتن است. بنابراین یکی از مسائلی که میتواند روی سلامت روان افراد تاثیر داشته باشد «طرد شدن» است.
تعلق خاطر افراد به خانواده و جامعهای که در آن زندگی میکنند، بهعنوان عاملی برای سلامت روان و احساس هویت داشتن آنها است و زمانی که فردی از خانواده طرد میشود یا در جامعه به دلیل ناهنجاریهای رفتاری یا ناهنجاری قانونی طرد میشود، دچار اختلالات رفتاری میگردد.طرد شدن علاوهبر خانواده میتواند در گروه همسالان در مهدکودک یا مدرسه نیز رخ دهد.
باتوجه به اینکه انسانها نیاز دارند تا مورد پذیرش قرار گیرند، افرادی که طرد میشوند بیشتر مستعد خشم و پرخاشگری هستند.کودکانی که از سوی همسالان خود طرد میشوند، اعتراض خود را از طریق خودآسیبی یا آسیبرساندن به دیگران نشان میدهند و اضطراب و خشم و ناآرامی و رفتارهایی برای جلب توجه بروز میدهند. در دوره نوجوانی نیز طرد شدن باعث بروز رفتارهای ضداجتماعی و جنجالهای رفتاری و افسردگی میشود.این افراد احساس میکنند با بقیه متفاوت هستند.
از لحاظ روانی فکر انتقام و ابراز خشم یا فروخوردن خشم و خلق پایین در آنها شکل میگیرد و ممکن است دچار اضطراب و ناهنجاری در خواب و اشتها شوند.اما باید اشاره داشت چون این افراداز سوی گروه همسال، خانواده یا جامعه مورد تمسخر قرار میگیرند، در نتیجه عزت نفس و اعتمادبهنفس پایینی دارند و در زندگی خود احساس شادی ندارند.علاوه بر پرخاش، ممکن است رفتارهای منفعل در فرد ایجاد شود و در تله انزوای اجتماعی گیر کنند و به این باور برسند که از دنیا کنار گذاشته شدهاند و خودشان را از حضور در جمع دور کنند.
یا اگر در جمع قرار بگیرند شنونده هستند و توانایی و شهامت ابراز نظر خود را ندارند. تصور میکنند حرفی برای زدن یا نظری برای ابراز ندارند.برای درمان لازم است ابتدا مشخص شود میزان طرد فرد در چه سطحی است و بیشتردر کدام شرایط شکل گرفته است.
چنانچه فرد دچار رفتارهای غیرقابل کنترل یادر خودماندگی شده باشد، علاوهبر رواندرمانی لازم است درمانهای نگرشی و حتی در صورت لزوم مداخلات روانپزشکی در مورد فرد صورت گیرد تا از حالت انزوا و افسردگی ناشی از طرد خارج شود.
منبع:سلامت نیوز، روزنامه جام جم ،