چرا هیچ چیزی برای این بچه ارزش ندارد؟ چرا نسبت به هیچ چیز احساس مسوولیت ندارد؟ ما که چیزی کم نگذاشتهایم چرا احساس مالکیت و حس مراقبت و مسوولیت ندارد؟ و چراهایی دیگر.
مادر: چرا تبلتت را پرت میکنی روی سرامیک؟ توپ که نیست؛ کلی پول خورده!
آرمین: فوقش بشکنه یدونه بهترشو میگیریم
پدر: چرا لگوهای ریزت همهجا پخش و پلاست؟ نمیگی گم بشه یا بره تو جارو؟
مریم: خب یه مدل دیگهاش را میخریم.
مربی مهدکودک: پاستلهایت را از کف زمین جمع کن، لگد میخورند له میشوند!
شاینا: مامانم دوباره برام میخره.
و مصادیقی از این دست که دغدغههایی مشترک و رنجآور برای والدین و مربیها ایجاد میکنند: چرا هیچ چیزی برای این بچه ارزش ندارد؟ چرا نسبت به هیچ چیز احساس مسوولیت ندارد؟ ما که چیزی کم نگذاشتهایم چرا احساس مالکیت و حس مراقبت و مسوولیت ندارد؟ و چراهایی دیگر.
مفهوم ارزش و ارزشمندی بدون قرار گرفتن در کنار مفاهیمی مکمل برای کودک درونی نمیشوند، اگر از بیتفاوتیهای کودکتان نسب به لوازم شخصیاش شکایت دارید ابتدا به سراغ مفاهیم مکملی بروید که باید از سنین پایین (حدود دو سالگی ) در خلال بازیها و گفتوگوها برای او روشن و درونی کنید.
مالکیت (موقت و دائمی / زمانمند و مکانمند)
«مالِ من» از اولین مفاهیمی است که کودک با آن مواجه است. مامانِ من، بابای من و… او به خوبی در بدو زبانآموزی میتواند مفهوم مال من و مال تو را ادراک کند. اما فهم مالکیت موقت یا دائمی برای او دشوار است و نیازمند تکرار مصادیق توسط والدین است. اینکه تاب در پارک تا موقعی که روی آن نشسته مال اوست و بعد باید به کودکی دیگر بسپارد اما توپ نارجی در اتاقش همیشه مال اوست. یا فهم زمانی مالکیت مانند استفاده موقت از جعبه ابزار پدر در حضور او یا تبلت مادر در زمان تعیین شده توسط او. برخی از والدین منحصرا به شکلگیری فهم مالکیت در کودک بسنده میکنند اینکه بداند پدر و مادرش چه کسانی هستند و ماشینشان کدام است یا اسباب بازیهایش را بشناسد. برای فهم ارزشمندی داشتهها، کودک باید مالکیت و انواع آن را خوب تشخیص بدهد. اینکه ممکن است جعبه مداد رنگی دوستش در مهد کودک مثل مال او باشد اما مال او نیست و با جعبه مداد رنگی که او در خانه دارد فرق میکند. از همان اوان کودکی شناخت انواع مالکیت شخصی / جمعی/ موقت / دائمی/ زمانمند و مکانمند به فهم ارزشمندی داشتهها کمک موثری خواهد کرد.
مراقبت
از مفاهیم همراه اما مستقلی است که با تمرین حین بازیها میتوان برای کودکان روشن و درونی نمود. وقتی به کودک امکان آزمایش سطح مقاومت اشیا داده شود مثلا تشخیص بدهد بادکنک نازک است و میترکد اما توپ زخیمتر است و به راحتی نمیترکد، شیشهها میشکنند و پلاستیکها مقاومترند، نوع مواجهه و مراقبت را تشخیص میدهد، منع کردنهای مستمر کودکان از تجربه نوع و جنس اشیا پیرامون باعث میشود که حس مراقبت و حتی کنجکاوی برای اکتشاف و ارتباط بین اشیا در آنها ضعیف باشد، همزیستی با گیاهان و حیوانات خانگی هم موجب تعمق مفهوم مراقبت در کودکان میشود.
مفهوم دسترسی زمانمند و مکانمند
برخی از والدین تصور میکنند مهیا کردن هر چیزی برای کودک از شیر مرغ تا جان آدمیزاد در اسرع وقت باعث میشود فرزندشان بدون کمترین عقده ناشی از محرومیت با اعتماد به نفس موثر بتواند با جهان پیرامون مواجه شود، کودک در دسترس بودن هر امری را عادی میپندارد و حتی توان ادراک محدودیتهای زمانی و مکانی و تصور موانع برای برخوردار شدن را ندارد. از طرفی والدین را حامیان همیشگی برای در دسترس قرار دادن اشیا درک میکند و قهرمانان بدون شکست در رفع سدها از سنین بسیار پایین (معمولا دوسال) در حین بازی دور بودن، نزدیک بودن/ آسان بودن و سخت بودن/ ساده بودن و پیچیده بودن مراحل دستیابی به چیزها را با کودک تمرین کنید.
شراکت
همان اندازه که آموزش مفهوم حریم خصوصی و مرزهای شخصی از سنین پایین لازم و ضروری است، همزمان مفهوم شراکت و «سهم مساوی دیگری» هم جایگاه بسیار مهمی دارد. برای مراقبت از شکلگیری انحصار طلبیهای افراطی کودکانه بهتر است مفهم شراکت و سهم را در زندگی روزمره پر رنگ کنیم: شراکت در ساندویچ، لگوهای بازی، غذا دادن به پرندههای در پارک و … را با کودک تمرین کنیم. میشود سادهترین چیزها را سهمبندی کرد و بین والدین و کودک به اشتراک گذاشت. سهم امروز خانواده از آب دادن به گلدانها نفری یک گلدان و …
محرومیت
نگران نباشید، محرومیت همیشه باعث ایجاد گرههای پیچیده روانی نمیشود، محرومیت انگیزه ایست برای پیدا کردن راهی در رسیدن به خواستهها و تحقق آرزوها، اگر میخواهید کودکی مبدع و خلاق داشته باشید بگذارید برخی از نیازهایش را با ابتداییترین ابزارها و لوازم بسازد، پسانداز کردن و اولویتبندی برای خرید مناسبترین وسیلههای مورد نیاز یک مهارت است که بدون تجربه محرومیت در کودک ایجاد نخواهد شد.
صبر
عدم تحمل در سنین پایین کودکی کاملا طبیعی است چون کودکان فهم زمانی دقیقی ندارند و نمیتوانند گذشت زمان را به راحتی ادراک کنند اما صبور بودن و تحمل برای رسیدن به خواستهها باید علاوه بر رشد شناختی کودک به او آموزش داده شود، منتظر پایان کلام دیگران باشد و وسط صحبت نپرد، برای این منظور کودک باید الگوهای صبوری داشته باشد؛ پدری که پشت چراغ قرمز نا آرام میشود و مادری که تحمل ریخت و پاش و بازی کودک را ندارد و بلافاصله دستور به جمع کردن و تمیز کردن میدهد نباید انتظار داشته باشند کودکشان مفهوم تحمل همراه با آرامش را دریافت و درونی کند.
امانت / تعویض و جایگزینی
از جمله بازیهایی که بین کودک خود و سایر همسن و سالهایش میتوانید برگزار کنید امانت دادن اسباببازی و کتاب به یکدیگر از سنین پایین است و تمرین مراقبت از اشیا دیگران مانند وسیلههای شخصی خود هم لذت داشتن چیزهای متنوع به شکل موقت را به کودک میآموزد هم منتظر بودن برای بازگشت وسیلهای آنها را نزد صاحبش ارزشمندتر میکند، اگر کودک تن به این بازی نداد بلافاصله به او برچسب خسیس یا خود خواه نزنید، او را در تجربه امانت دادن یا گرفتن و شریک شدن وسیله خودتان با دیگری به عنوان ناظر همراه کنید. کودکان چهار ساله به بعد میتوانند درک کنند برای حضور در جمع و پذیرفته شدن از سوی دیگران باید وسیلههای خود را به اشتراک بگذارند، با تعویض موقت شروع کنید و به امانت دادن چند روزه بکشانید. در صورت تخریب وسیله از او راه حل بخواهید و راههای جبران را با او بررسی کنید، تعمیر کردن یا خرید معادل وسیله تخریب یا مفقود شده را با او تمرین کنید.
مسوولیت
مالکیت مسوولیت دارد. همواره به او هدیه ندهید و بگذارید خودش هم خرید کند؛ «وقتی خودت خرید میکنی خودت هم هزینهاش را از پول توجیبیات بپرداز. خودت انتخاب کن، خودت مراقبت کن»، نقش و جایگاه کودک را حین خرید هر وسیلهای روشن کنید، از او بخواهید مکان مناسب و نحوه نگهداری مسوولانه در قبال آن وسیله را از پیش شرح دهد.
اعطای مالکیت به کودک آسانترین کار ممکن است اما پرورش یک مالکِ مسوول نیازمند طی مسیری از آموزش و گسترش مفاهیم و مهارتهای مکمل است. کودک با بزرگ شدن، خود به خود به این مهارتها نمیرسد، الگوی رفتاری مناسب و با ثبات میخواهد و صبر و تحمل. برای آموزش مفهوم ارزشمندی به کودکان ابتدا زندگی او را ارزشمند کنیم.
* دانشجوی دکتری فلسفه تربیت
منبع:ایرنا